هنر در #ابرتمدن_کشاورزی و پیش از #ابرتمدن_صنعتی یک کالای اشرافی و انحصاری برای ثروتمندان و طبقه ی اشراف بود که گرچه بیشترین ثروت اقتصادی جامعه را در اختیار داشتند، در اقلیت بودند.
خریدار شعر شاعران بزرگ و رمانس ها اشرافیان بودند و هنرمندان برای خوشامد آنها هنرپردازی می کردند و اثرشان را پیشکش شان می کردند.
رنسانس و روشنگری جایگاه هنر را تغییر داد و از انحصار اشراف خارج کرد و در اختیار طبقه ی متوسط جامعه قرار داد.
بدین ترتیب، در #ابرتمدن_صنعتی هنر و ادبیات یک کالای عمومی و همگانی شد و اندک اندک شکل دهنده و حرکت دهنده ی جریان ها و تحولات اجتماعی گردید.
اکنون هم ادبیات در جوامع صنعتی و فراصنعتی و حتی در حال صنعتی شدن یک کالای عمومی و همگانی است که بیشترین مخاطبان و هنرمندانش را در طبقه ی متوسط جامعه پیدا می کند، اما در جوامع عقب مانده و ایستاده در #ابرتمدن_کشاورزی کوشش می شود همان نگاه کهنه و ناکارآمد چند صد سال پیش نسبت به هنر، نگهداری و ترویج شود و نهایت انعطاف پذیری اش این باشد که پابرهنگان و آدمهای یک لاقبای نادار را هم شریک ادبیات کنند.
درواقع، ادبیات از این نگاه تریاک و مخدری است که دو دسته مردم به آن روی می آورند و توجه می کنند: مرفهان بی درد» و یک لاقباهای ناداری که هیچ امیدی برای فردا و هیچ ترسی برای از دست دادن و باختن ندارند.»
در این نگاه ادبیات یک دردکش و تخدیرکننده برای سرگرمی و فراموش کردن دردها و ناملایمت های کوچک و بزرگ است. طبیعی است در چنین رویکردی کارکرد جلسات و محافل ادبی هم سقوط می کند و به سطح دورهمی برای وقتگذرانی تنزل می یابد. عده ای دارای بی درد و نادار پردرد در ساعت هایی از شبانه روز به نام ادبیات گردهم می آیند و تریاک ادبیاتشان را دود می کنند و درد و غم هایشان را فراموش می کنند و نشئه می شوند و هر وقت نشئگی شان پرید و دودلازم شدند پس می آیند و سینه های شان را خالی و پر می کنند و به زندگی عادی شان برمی گردند.
دستاورد این نگاه بی نظمی، نابه سامانی، از هم گسیختگی و رکود پیوسته و اختگی ادبیات است.
بهتر است بدانیم:
ادبیات در دنیای امروز تریاک و مخدر نیست، راوی و زبان جهانی و انسانی درد است. ادبیات امروز خماری و نشئگی نیست، اندیشه و هوشیاری است.
ادبیات در دنیای امروز اندیشه ی مردمی است که به دنبال تغییر و یافتن دنیای بهترند! آدمهایی که نه آنقدر غرق رفاهند که انسانیت را فراموش کنند و نه آنقدر ناامیدند که زندگی را از یاد ببرند!
ادبیات زبان بی مرز و همگانی مردمان دنیاست که رساتر و عمومی تر از هر زبان دیگری است!
هر طور که خوش داری ببین!
اما بدان:
نگرش ما سازنده ی تصمیم ها، کنش ها و رفتارهای ماست!
#شاهترابی
#مرتضی_شاهترابی
یکشنبه یکم دیماه98
ادبیات ,ی ,یک ,هم ,شان ,بی ,کنند و ,می کنند ,ادبیات در ,است که ,یک کالای
درباره این سایت