آیینهای مذهبی شیعه بالغ بر دو قرن تحت حمایت و پشتیبانی حکومت صفویه برگزار شده و گسترش یافت، اما برخلاف آنچه انتظار میرود، پیامدهای این برگزاری کمتر مورد توجه قرار گرفته است و تحقیقات تاریخی بیش از هرچیز، بر چگونگی برگزاری این آیینها تمرکز یافتهاند. این نوشتار میکوشد با هدف جبران این کمبود و کمک به فهم بهتر فرآیند برگزاری آیینهای مذهبی شیعه در دورهی صفویه، پیامدهای برگزاری این آیینها را در دورهی تاریخی مذکور تبیین کند.
پیامدهای بررسی شده در سه محور اصلی پیامدهای ی»،پیامدهای فرهنگی و مذهبی» و پیامدهای اجتماعی» دستهبندی میشوند و بیان خواهد شد که برگزاری آیینهای مذهبی شیعه در قلمرو صفویه از سویی به استقلال ی صفویان و مشروعیتبخشی به حکومت آنها انجامید و از سوی دیگر موجب گسترش کمی و کیفی آیینهای مذهبی شد، درعین حال، گسترش آیینهای مذهبی»، رسوخ آیینهای مذهبی در فرهنگ عمومی»، ورود آرایهها در آیینهای مذهبی» و شدت گرفتن تنشهای کلامی» را موجب شد.
متن کامل این مقاله را در دو فصلنامه مجله پژوهشهای تاریخی ایران و اسلام» بخوانید.
هنر در #ابرتمدن_کشاورزی و پیش از #ابرتمدن_صنعتی یک کالای اشرافی و انحصاری برای ثروتمندان و طبقه ی اشراف بود که گرچه بیشترین ثروت اقتصادی جامعه را در اختیار داشتند، در اقلیت بودند.
خریدار شعر شاعران بزرگ و رمانس ها اشرافیان بودند و هنرمندان برای خوشامد آنها هنرپردازی می کردند و اثرشان را پیشکش شان می کردند.
رنسانس و روشنگری جایگاه هنر را تغییر داد و از انحصار اشراف خارج کرد و در اختیار طبقه ی متوسط جامعه قرار داد.
بدین ترتیب، در #ابرتمدن_صنعتی هنر و ادبیات یک کالای عمومی و همگانی شد و اندک اندک شکل دهنده و حرکت دهنده ی جریان ها و تحولات اجتماعی گردید.
اکنون هم ادبیات در جوامع صنعتی و فراصنعتی و حتی در حال صنعتی شدن یک کالای عمومی و همگانی است که بیشترین مخاطبان و هنرمندانش را در طبقه ی متوسط جامعه پیدا می کند، اما در جوامع عقب مانده و ایستاده در #ابرتمدن_کشاورزی کوشش می شود همان نگاه کهنه و ناکارآمد چند صد سال پیش نسبت به هنر، نگهداری و ترویج شود و نهایت انعطاف پذیری اش این باشد که پابرهنگان و آدمهای یک لاقبای نادار را هم شریک ادبیات کنند.
درواقع، ادبیات از این نگاه تریاک و مخدری است که دو دسته مردم به آن روی می آورند و توجه می کنند: مرفهان بی درد» و یک لاقباهای ناداری که هیچ امیدی برای فردا و هیچ ترسی برای از دست دادن و باختن ندارند.»
در این نگاه ادبیات یک دردکش و تخدیرکننده برای سرگرمی و فراموش کردن دردها و ناملایمت های کوچک و بزرگ است. طبیعی است در چنین رویکردی کارکرد جلسات و محافل ادبی هم سقوط می کند و به سطح دورهمی برای وقتگذرانی تنزل می یابد. عده ای دارای بی درد و نادار پردرد در ساعت هایی از شبانه روز به نام ادبیات گردهم می آیند و تریاک ادبیاتشان را دود می کنند و درد و غم هایشان را فراموش می کنند و نشئه می شوند و هر وقت نشئگی شان پرید و دودلازم شدند پس می آیند و سینه های شان را خالی و پر می کنند و به زندگی عادی شان برمی گردند.
دستاورد این نگاه بی نظمی، نابه سامانی، از هم گسیختگی و رکود پیوسته و اختگی ادبیات است.
بهتر است بدانیم:
ادبیات در دنیای امروز تریاک و مخدر نیست، راوی و زبان جهانی و انسانی درد است. ادبیات امروز خماری و نشئگی نیست، اندیشه و هوشیاری است.
ادبیات در دنیای امروز اندیشه ی مردمی است که به دنبال تغییر و یافتن دنیای بهترند! آدمهایی که نه آنقدر غرق رفاهند که انسانیت را فراموش کنند و نه آنقدر ناامیدند که زندگی را از یاد ببرند!
ادبیات زبان بی مرز و همگانی مردمان دنیاست که رساتر و عمومی تر از هر زبان دیگری است!
هر طور که خوش داری ببین!
اما بدان:
نگرش ما سازنده ی تصمیم ها، کنش ها و رفتارهای ماست!
#شاهترابی
#مرتضی_شاهترابی
یکشنبه یکم دیماه98
در بخش دیگری از این برنامه سیدمرتضی حسینی شاهترابی دبیر علمی بخش داستان در رابطه با این بخش از کنگره توضیح داد و گفت: در این دوره محدودیت سنی برای حضور شرکتکنندگان نداشتیم اما بخش اصلی داستان به داستان نویسی بزرگسال اختصاص داشت.
وی تصریح کرد: اتفاق متفاوت و قابل توجه در این دوره از کنگره استقبال نوجوانان مهاجر از کنگره و شرکت در رقابت داستان نویسی بود که آثار متعددی به دبیرخانه فرستادند و دبیرخانه ناگزیر شد برای داوری و احترام بیشتر بخش داستان نوجوان را از بخش بزرگسال تفکیک کند.»
گزارش ایبنا(خبرگزاری کتاب ایران) از اختتامیه ششمین کنگره واژه های تشنه
الف. بزرگسالان:
مائده علوی/ سوئد/ داستان سایههای روشن
گلناز حسینی/ قم/ داستان حلوای سرخ
الهه حسینی/ تهران/ داستان بیعاطفه
رحیمه رضاپور/ مشهد/ داستان نکند ماهرو پس نیاید
فاطمه / قم/ شروع واقعه از آن فجر بود
تقدیرشدگان بخش داستان:
ملیحه سادات سجادی/ کاشان/ سرد عاشورا
نیکبخت خالقی/ قم/ مخاطب خاص
ب. برگزیدگان کودک و نوجوان:
مینا رفیعی12 ساله/ داستان دوست ندارم جا بمانم
یگانه محقق14 سال/ داستان شمعهای سوخته
مرضیه امینی17 ساله/ امانتی محمد حسین پیش بیبی سکینه
فاطمه راشدی16 ساله/ داستان کربلایی باقر
راضیه سادات حسینی/ ساله/ کاشان
شهر بیست/ سید مرتضی حسینی شاهترابی: اگر ویلیام فاکنر» نویسندگی حرفهای را عرق ریزان روح» و داستان هایش را دستاورد عرقریزان جان و روان میدانست، امروز در اقلیمهای توسعهنیافته، نویسندگی را زندگی دوزخی» باید شمرد. دوزخی که جسم و جان نویسنده را باهم عذاب میدهد تا نوشتن را از او بگیرد. نوشتن نه تنها نبض زندگی نویسنده که ضربانِ هستیِ تاریخ و مبدأ و آغاز دوران تاریخی آدمی است. پیش از نوشتن، انسان سردرگم است و تاریخ ندارد و نوشتن است که سنجۀ تاریخ و تمدن میشود. انسان بینوشتن، انسان بیتاریخ و تمدن است.
مهندس واشینگ کلوز»، تئاتری به نویسندگی و کارگردانی ابوالفضل بلغندر» روایتی از زندگی دوزخی» نویسنده است، نویسندهای که خانواده و جامعه در شناخت و درکش ناتوانند و نویسندگیاش را تخصصی بیارزش و بیثمر میبینند؛ به همین سبب، اقتصاد زندگی را برایش مسئلهساز و او را وادار به کارهایی دور از جایگاه و منزلتش میکنند، کارهایی که حتی خودشان از نامبردن صریحشان شرم دارند!
مهندس واشینگ کلوز» یک روایت پنج وجهی از زندگی دوزخی» است، روایت مصائب نویسنده» با خانوادهاش»، مصائب نویسنده» با ناشرش»، مصائب نویسنده» با کاسبان سطحیگرای جامعهاش»، مصائب نویسنده» با خودش» و مصائب نویسنده» با تماشاگر».
برجستهترین وجه روایت هم روایت مصائب نویسنده»(علی مقدم) با خانواده»اش(صدیقه مشایخی) است که او را به سوی یک فرجام ناشاد میبرد و صحنههای تلخ و گزندهای میسازد. زن بدون درنظر داشتن جایگاه و شخصیت نویسندگی همسرش، مطالبات اقتصادی و اجتماعی جامعه سطحیگرای خود را در اولویت میگذارد و براساس همان مطالبات روابط و تعامل شخصیاش را با او سامان میدهد و سرانجام طردش میکند.
همان خواستهها و مطالبات اقتصادی تحمیل شده نویسنده را وادار به پذیرش انشانویسی و درواقع، تن دادن به نازلترین سطح سفارشینویسی میکند. تنگدستی اقتصادی او را ناگزیر به پذیرش پیشنهاد تحقیرآمیز ناشر میکند، اما قرار نیست هیچ گشایشی حاصل شود!
مهندس واشینگ کلوز» فرصتی است برای اندیشیدن به مصائب نویسندگی همچنان که در درون روایت اصلیاش سرگذشت بچه خوکی را روایت میکند که آرزوی انسان شدن داشت و میگوید: انسانبودن سختترین رؤیایی است که یک حیوان میتواند آرزویش را داشته باشد…».
ویژه برنامه جشن صلح و آشتی با ادبیات روز پنجشنبه ۲۸ شهریور ۹۸ با حضور کودکان و نوجوانان ایران و افغانستان در حسنآباد فشافویه تهران برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر سیدمرتضی حسینی شاهترابی مدرس و پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان از نقش ادبیات و داستان در ارتباط با همنوعان و برقراری صلح جهانی گفت و افزود:
دنیای آکنده از دوستی، دنیای سراسر مهربانی و دوست داشتن و دنیای بدون جنگ، دنیای خواستنی و دوستداشتنی همه انسانها و کودکان دنیاست. یکی از راههای رسیدن به این دنیا ادبیات و داستان است که خوشی ها و ناخوشیها و آرزوها و رویاهای ما را دست یافتنی و ماندنی میکند.
وی تأکید کرد: فرق نمیکند کجا زندگی کنی و از کدام قوم یا ملیت باشی، هرکی که باشی و هرکجا که باشی با نوشتن و ادبیات میتوانی دنیای دوست داشتنی و دست نیافتنی خودت را روی کاغذ خلق کنی و سپس آن را برای همه کودکان و نوجوانان و همسالان خودت بفرستی و منتشر کنی.
این مربی کودک و نوجوان دنیای کودکان را دنیای دوستیها و رفاقتها خواند و کودکان و نوجوانان نویسنده و هنرمند را مهمترین حامیان و نمایندگان صلح کشورها دانست و گفت: شما با نوشته های خود دنیا را دوست داشتنیتر و دیدنی تر میکنید!
کودکان و نوجوانان ایران و افغانستان در جشن صلح و آشتی با ادبیات
ویژه برنامه جشن صلح و آشتی با ادبیات به مناسبت بزرگداشت روز ادب پارسی، در آستانه روز جهانی صلح و به کوشش دهیاری روستای ابراهیم آباد برگزار شد و میزبان کودکان و نوجوانان هنرمند و هنرمندان کودک و نوجوان ایران و افغانستان بود.
عاقله محمدی مجری کودک و نوجوان با قصهگویی و اجرای مسابقه برنامه را آغاز کرد.
گروه نمایشی مهمان که خواهران کودک و نوجوان: عاطفه رجایی، مائده رجایی و محدثه رجایی بودند، نمایشنامه چاقک و لاغرک از نوشتههای جلال نورانی را ارائه کردند.
شهرزادان نوجوان مریم زاهدی و مهدیه حسینی داستانهای خود را خواندند و راضیه قدمی موسس صندوق مهربانی، از طرح پشتیبان مهربان برای دانشآموزان گفت.
عاطفه رجایی برگزیده سومین مسابقه سراسری سخنرانی دانشجویی و دانشآموزی برای همسالانش سخنرانی کرد و دکتر سیدمرتضی حسینی شاهترابی از صلح و ادبیات و کودکان گفت.
پایان پیام
گزارشگر: الهه حسینی
متن کامل این گزارش را در خبرگزاری گُلوَنی بخوانید.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، مجموعه داستان نی که زندهاند» اثر فریبا چلبیانی با حضور سیدمرتضی شاهترابی داستاننویس و منتقد ادبی و جمعی از علاقهمندان به ادبیات داستانی در موسسه فرهنگی هنری اقالیم احساس برگزار شد.
مرتضی شاهترابی در ابتداء با اشاره به نام مجموعه داستان مورد اشاره، گفت: این کتاب نامش را از نخستین داستانش گرفته و از این جهت میتوان گفت نویسنده یک انتخاب جسورانه داشته است، چرا که نویسندگان مجموعه داستان معمولاً نام کتابشان را از قدرتمندترین داستان کتاب انتخاب میکنند و آن داستان را در میانههای اثر میگذارند که خواننده ناگزیر شود کنجکاوانه اثر را بخواند و به داستان مورد نظر برسد.
گزارش کامل این جلسه را در خبرگزاری ایبنا بخوانید.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، شاهترابی، بررسی نسلبندی داستان نویسان ایرانی را بحثی از جنس مباحث نقد ادبی و تاریخنگاری ادبیات داستانی معرفی کرد و گفت: مباحث تاریخنگاری میراث ادبیات داستانی ایرانی را برای نویسندگان و خوانندگان امروز نمایان و به داستاننویسان جوان کمک میکند بدانند در کجای کار قرار گرفتهاند و چه نسبت و جایگاه داستانی و هنری با نویسندگان پیش از خود دارند.
گزارش کامل این کارگاه را در خبرگزاری کتاب ایران بخوانید.
درباره این سایت